رشد (Growth) و تکامل (Development)

رشدجنبه ی قابل اندازه گیری جثه ی فرد است واز یک الگوی قابل پیش بینی پیروی می کند که در فواصل منظم ارزیابی می شود تا مشخص شود کودک بر اساس پارامترهای استاندارد رشد می کند یا خیر. تکامل شامل تغییرات مشاهده شده‌ در فرد است. و به دستاوردهای جسمی، روانی – اجتماعی و شناختی مربوط است. رشد و نمو در کودکان روندی پویا و مداوم است و منجر به تغییرات جسمی، شناختی و عاطفی می شود. ویزیت های بهداشتی یا معاینه ی به موقع کودک در سنین مختلف برای نظارت بر این فرایندها و ارائه ی راهنمایی های پیش بینی شده‌ به خانواده ها برنامه ریزی گردیده است. ارزیابی های پرستاری شامل رشد و وضعیت سلامتی، سطح رشد و کیفیت روابط والدین و کودک است.

جنبه های مختلف رشد کودک

جهت مطالعه بیشتر پیرامون این موضوع، به مقالات مراجعه نمایید

نظریه های تکامل

بسیاری از نظریه های تکامل چشم اندازهایی را در مورد رشد و نمو کودکان ارائه می دهند. پژوهش و نظریه ی اریک اریکسون (Erik Erikson) بر رشد روانی اجتماعی (Psychosocial development) تأکید می کند. این نظریه اعلام ‌می‌دارد پیشرفت شخصیت با رسیدن به هویت (Identity) به اوج خود می رسد. و شامل پذیرش خود و داشتن مهارت هایی برای عملکرد مناسب در جامعه است. از نظر اریکسون، تکامل یک روند مستمر است که در مراحل مشخصی رخ می دهد. و یک بحران ذهنی تکامل یافته‌ نیاز به حل در هر مرحله دارد. و باید قبل از رسیدن‌ به مرحله ی بعد صورت پذیرد‌ تا مراحل مذکور با موفقیت طی ‌شوند. همچنین از این منظر تمام پیشرفت های جدید ریشه در تجارب قبلی دارد و مشکل در حل بحران باعث پیشرفت مشکلات در مراحل بعدی خواهد شد.

از نظریه ی ژان پیاژه (Jean Piaget) به طور گسترده ای برای درک روند تکامل شناختی (Cognitive development) استفاده می شود.

به گفته ی پیاژه یادگیری از دستکاری فعال اشیاء و اطلاعات و به دنبال آن پردازش ذهنی این رویداد حاصل می شود. به میزانی که کودک با محیط اشیاء جدید ارتباط برقرار می کند، مشکلات شناختی از بین می روند. کودک برای درک برخورد، طرح های ذهنی یا الگوهای فکری ایجاد می کند. این امر به کودک اجازه می دهد تا اطلاعاتی را از جهان دریافت کند، آن را معنا کند و وقایع آینده را پیش بینی نماید. تکامل با افزایش دامنه و پیچیدگی طرح ها اتفاق می افتد. پیاژه چهار مرحله از رشد شناختی را شناسایی کرد که نشان دهنده ی افزایش توانایی حل مسئله است. این مراحل شامل حرکات جنبشی، تمرکز و آگاهی پیش از عمل، هماهنگی عملکرد و حرکت صحیح است.

برونفنبرنر (Bronfenbrenner’s) در نظریه ی اکولوژی انسانی (Human ecology theory) بر رابطه ی پیچیده بین کودک در حال رشد و محیط نزدیک او تأکید می کند. کودکان تحت تأثیر محیطهایی که در آنها وقت می گذراند قرار دارند و یکی از مهمترین محیطهای مؤثر در رشد، محیط خانواده است. برنامه های آموزشی، اجتماعات و سایر عوامل محیطی نیز در رشد کودک تأثیر می گذارند. کودکان یاد می گیرند که با محیط خود سازگار شوند و تغییر کنند که این امر بر اساس تعاملات محیطی است. این نظریه توضیح می دهد که افراد در انزوا رشد نمی کنند بلکه در رابطه با خانه و خانواده، مدرسه و جامعه خود رشد می نمایند.

غربالگری تکامل (Developmental Screening)

غربالگری تکامل یک فرآیند طراحی شده‌ برای شناسایی کودکانی است که باید ارزیابی شدیدتر یا تشخیص تأخیرهای بالقوه ی تکامل را دریافت کنند. ممکن است این تأخیرها در هر یک از حوزه های تکاملی مانند اختلالات حرکتی ، زبان و سخن گفتن یا مهارت های اجتماعی باشد. غربالگری تکامل باعث تشخیص به موقع اختلالات و بهبود سلامت و رفاه کودکان می شود. پرستاران اهمیت بالایی در غربالگری زودهنگام و شناسایی نواقص تکاملی در کودکان خردسال و مراجعه ی به موقع به مراکز بهداشتی جهت به حداکثر رساندن آمادگی در مدرسه و حداکثر موفقیت دارند. چندین ابزار غربالگری در دسترس است و براساس نقش پرستار در جامعه انتخاب می شود.

ممکن است کودکان با نقص در مهارت ها یا سایر معلولیت ها دارای شرایط خدمات ویژه ای باشند که در مدارس دولتی به صورت فردی و رایگان در اختیار خانواده ها قرار می گیرد. پرستاران می توانند در محیط های آموزشی از اعمال خدمات به این کودکان حمایت کنند.

برای مشاهده متن کامل به نرم افزار آموزش جامع پرستاری مرهم مراجعه نمایید.

جنبه های مختلف رشد کودک