ارتباط پرستار با بیمار

توانایی برقراری ارتباط درمانی با بیمار یکی از مهمترین مهارت هایی است که یک پرستار باید کسب کند. این توانایی در تمامی حیطه های پرستاری حائز اهمیت می باشد. این توانایی از آن جهت در پرستاری روان بسیار مهم است که ارتباط درمانی و ارتباطات درون آن به عنوان زیربنای درمان و موفقیت است.

این فصل به بررسی مؤلفه های اساسی دخیل در برقراری مناسب روابط میان پرستار و بیمار یعنی اعتماد، علاقه ی واقعی، پذیرش، توجه مثبت، خودآگاهی و استفاده درمانی از خود می پردازد.

مؤلفه های یک رابطه ی درمانی

عوامل بسیاری می توانند روابط پرستار و بیمار را تقویت کنند و تکامل این عوامل، وظیفه ی پرستار است. این عوامل باعث تقویت ارتباطات در همه جنبه های زندگی پرستار می شوند که در ذیل به بخشی از آنان اشاره می شود.

اعتماد[۱]

رابطه ی پرستار و بیمار نیازمند اعتماد است. اعتماد زمانی ایجاد می شود که بیمار به پرستار اطمینان داشته و باور داشته باشد که پرستار، در گفتار و عمل خود ثابت قدم خواهد بود و می توان به او اعتماد کرد تا آنچه را که می گوید انجام دهد. برخی از رفتارهایی که پرستار برای ایجاد اعتماد در بیمار نسبت به خود می تواند انجام دهد شامل مراقبت، علاقه، درک، ثبات، صداقت، وفای به وعده ها و گوش دادن به صحبت های بیمار است.

اعتماد[۲] زمانی اتفاق می افتد که سخنان و اعمال با هم مطابقت داشته باشند. به عنوان مثال پرستار به بیمار می گوید «من برای رفتن به یک کنفرانس بالینی باید تو را ترک کنم، اما در ساعت ۲ بعد از ظهر برمی گردم» و در همان ساعت باز می گردد.

ارتباط

علاقه

هنگامی که پرستار با بیمار راحت بوده و از نقاط قوت و محدودیت های خود آگاه باشد و در کار خود تمرکز داشته باشد، بیمار متوجه می شود که پرستار از سر علاقه و صداقت در حال کمک به او است. بیمار مبتلا به بیماری روانی می تواند زمانی که فردی رفتار غیر صادقانه یا مصنوعی از خود نشان می دهد را تشخیص داده و رفتار دافعه آمیز از خود نشان دهد. به همین دلیل پرستار باید در کار خود صادقانه رفتار کند. با این حال در برخی از موارد پاسخگویی با صداقت مناسب نیست. در چنین مواردی ممکن است پرستار تصمیم بگیرد تجربه ی شخصی مربوط به نگرانی های فعلی بیمار را برای بیمار بازگو کند.

البته باید پرستار در این موارد از تجربیات گذشته و نه کنونی خود استفاده نماید. خود افشایی پرستار، زمانی برای بیمار بسیار مفید است که بیانگر تجربیات روزمره باشد. به عنوان مثال ممکن است پرستار تجربه ناامید شدن از کندی کار یک همکار یا نگرانی در هنگام عدم موفقیت کودک در امتحان مدرسه را داشته باشد. اشتراک گذاری تجربیات شخصی مانند طلاق یا خیانت همسر یا شریک زندگی به ندرت مفید است. خود افشایی می تواند گاهی مفید باشد اما پرستار نباید به جای مشکلات بیمار به مشکلات خود توجه کند.

همدلی[۳]

همدلی‌ توانایی پرستار در درک معانی و احساسات بیمار و انتقال این درک به بیمار است. همدلی یکی از مهارت های اساسی است که باید یک پرستار برای ارائه مراقبت های دلسوزانه با کیفیت بالا کسب کند. پرستار می تواند با گوش دادن و اهمیت دادن به بیمار، احساسات بیمار را تصور کند. نشان داده شده است که همدلی بر نتایج بیمار تأثیر مثبت می گذارد. بیمارها با مشاهده همدلی پرستار با آنان، احساس بهتری نسبت به خود داشته و همچنین احساس می کنند که از سوی پرستار به خوبی درک می شوند.

چندین روش ارتباطی درمانی مانند بازتاب، بیان مجدد و شفاف سازی به پرستار کمک می کند پیام های همدلانه ای را برای بیمار ارسال کند. به عنوان مثال یک بیمار می گوید «من خیلی گیج شدم! پسرم به ملاقاتم آمده و می خواهد بداند کلید صندوق امانات کجاست». پرستار با استفاده از بازتاب پاسخ می دهد «شما گیج شده اید زیرا پسرتان کلید صندوق امانات را خواسته است؟» یا با استفاده از توضیحات پاسخ می دهد «آیا شما در مورد هدف از دیدار فرزند خود دچار اشتباه شده اید؟»

پرستار

همدلی[۴] در برابر همدردی

پرستار باید تفاوت بین همدلی و همدردی را درک کند (همدردی یعنی احساس نگرانی یا دلسوزی برای دیگری). ممکن است پرستار با ابراز همدردی نگرانی های شخصی خود را به بیمار منتقل کرده و با این کار بیان احساسات بیمار را مهار کند. در مثال بالا پرستار با استفاده از همدردی پاسخ داده است «من می دانم که پسران چقدر گیج کننده هستند. پسر من نیز رفتار گیج کننده ای دارد و من می دانم که چقدر احساس بدی به تو دست می دهد». احساس غم و اندوه یا حتی ترحم پرستار می تواند در رابطه تأثیر بگذارد و مانع از توانایی پرستار در تمرکز بر نیازهای بیمار شود.

پذیرفته شدن[۵]

پرستاری که ناراحت نمی شود یا به طغیان ، عصبانیت و رفتار بیمار واکنش منفی نشان می دهد، پذیرش را به بیمار منتقل می کند. پرهیز از قضاوت در مورد شخص، صرف نظر از اینکه چه رفتاری داشته، همان پذیرش است. این به معنای پذیرش رفتار نامناسب نیست بلکه پذیرش فرد به عنوان شایسته است. پرستارباید در روابط و رفتار خود با بیمار، حد و مرزی تعیین کند. پرستار می تواند با لحنی صریح، محکم، بدون عصبانیت و قضاوت، به بیمار این امکان را بدهد که احساس سالم بودن داشته باشد و در عین حال بیان کند که رفتار خاصی غیرقابل قبول است.

مثبت اندیشی[۶]

پرستاری که از بیمار به عنوان یک انسان ارزشمند مراقبت می کند، می تواند بدون توجه به رفتار، سابقه یا سبک زندگی وی به او احترام بگذارد. این نگرش بدون قید و شرط به عنوان توجه مثبت یا مثبت اندیشی شناخته می شود و حاکی از احترام است. نام بردن از بیمار، گذراندن وقت با بیمار و گوش دادن و پاسخگویی آشکار، از اقداماتی است که پرستار از طریق آن ها احترام و توجه مثبت را به بیمار انتقال می دهد.

پرستار همچنین با در نظر گرفتن ایده ها و ترجیحات بیمار هنگام برنامه ریزی مراقبت ها، توجه مثبتی را به بیمار نشان می دهد. انجام این کار نشان دهنده این است که پرستار معتقد است بیمار توانایی کمک مثبت و معنی دار به برنامه مراقبت خود را دارد. پرستار با استفاده از تکنیک های ارتباط غیر کلامی و کلامی می تواند بیمار را نسبت به توجه خود آگاه سازد. تکنیک های غیرکلامی[۷] شامل متمایل شدن به سمت بیمار، حفظ ارتباط چشمی، حفظ آرامش، قرار دادن دست ها در کنار بدن و داشتن برخورد محترمانه هستند.

توجه کلامی[۸] به این معنی است که پرستار از قضاوت درباره رفتار بیمار پرهیز می کند. به عنوان مثال ، بیمار می تواند بگوید «من خیلی عصبانی بودم، یک ساعت فریاد زدم» اگر پرستار پاسخ دهد «خوب ، این کمکی نکرد، اینطور نیست؟» یا «نمی توانم باور کنم که شما چنین کاری کرده اید»، پرستاردر حال قضاوت درباره اشتباه یا بد بودن رفتار بیمار است. از این رو بهتر است پاسخ دهد که « چه اتفاقی افتاده است؟» یا «شما واقعاً ناراحت بوده اید». پرستار باید توجه خود را به بیمار حفظ کند و از انتقال نظرات منفی یا قضاوت های ارزش مدارانه در مورد رفتار بیمار خودداری نماید.

ارتباط با بیمار

خود آگاهی[۹] و استفاده درمانی از خود

قبل از اینکه پرستار شروع به درک بیمار کند ابتدا باید خود را بشناسد. خود آگاهی فرآیندی است که درکی از ارزش ها، باورها، افکار، احساسات، نگرش ها، انگیزه ها، تعصبات، نقاط قوت و محدودیت های خود و چگونگی تأثیر این ویژگی ها بر دیگران را ایجاد می کند. شناخت بیمار این امکان را به پرستار می دهد تا پاسخ ها و واکنش های ظریف بیمار هنگام تعامل با آن ها را مشاهده، توجه کرده و آن ها را درک کند.

می توانید جهت مطالعه بیشتر درباره موضاعات مرتبط با این مقاله، مطالب زیر را مطالعه نمایید.

ارزش ها[۱۰]:

ارزش ها معیارهایی انتزاعی هستند که به فرد احساس درست و غلط می دهد و یک قانون رفتاری برای زندگی ایجاد می کنند. می توان از ارزش ها به عنوان نمونه سخت کوشی، صداقت، اخلاص، نظافت و نظم را نام برد. فرایند شفاف سازی ارزش ها برای به دست آوردن بینش نسبت به خود و ارزش های شخصی مفید است.

فرآیند شفاف سازی ارزش ها دارای سه مرحله ی انتخاب، پاداش و نقش آفرینی است. انتخاب زمانی است که فرد طیف وسیعی از امکانات را در نظر بگیرد و آزادانه ارزشی را که احساس می کند مناسب است انتخاب کند. پاداش[۱۱] زمانی است که فرد ارزش را در نظر می گیرد و آن را به صورت علنی گرامی می دارد. نقش آفرینی[۱۲] زمانی است که فرد ارزش را عملی کند. به عنوان مثال یک دانش آموز تمیز و منظم مأمور می شود که با دانش آموز دیگری زندگی کند که لباس و غذا را در سراسر اتاق رها می کند.

در ابتدا دانش آموز منظم مطمئن نیست که چرا در بازگشت به اتاق مردد است و در کنار هم اتاقی خود احساس تنش دارد. هنگام بررسی وضعیت متوجه می شود که آن ها استفاده از فضای شخصی را متفاوت می بینند (انتخاب). در مرحله بعدی او در مورد اختلاف و انتخاب های خود با مشاور و دوستانش بحث می کند (پاداش). سرانجام او تصمیم می گیرد برای مصالحه  با هم اتاقی اش مذاکره کند (نقش آفرینی).

اعتقادات:

باورهایی است که فرد تصدیق می کند. به عنوان مثال فرد معتقد است که «همه ی سالمندان مشکل شنوایی دارند».

نگرش ها:

احساسات عمومی یا یک چارچوب مرجع است که فرد دانش خود در مورد جهان را در اطراف آن سازمان می دهد. نگرش هایی مانند امید بخش، خوش بینانه، بدبینانه، مثبت و منفی، نوع نگاه ما را به جهان و مردم رنگ آمیزی می کند.

برای مشاهده متن کامل به نرم افزار آموزش جامع پرستاری مرهم مراجعه نمایید.


[۱]-Trust

[۲]-Congruence

[۳] Empathy

[۴]-Sympathy

[۵]-Acceptance

[۶]-Positive Regard

[۷]-Nonverbal Techniques

[۸]-Verbally attending

[۹]-Self-Awareness

[۱۰]-Values

[۱۱]-Prizing

[۱۲]-Acting