ادامه مقاله خشونت و سوء استفاده از افراد (قسمت اول)

رسانه ها

رسانه ها می توانند نقش مهمی در مبارزه علیه خشونت داشته باشند. برنامه های تلویزیونی اخیر، چه مستند و چه نمایشنامه نویسی و مقالات چاپی، آگاهی عمومی را درباره خشونت خانوادگی افزایش داده است. برنامه هایی که آگاهی اجتماعی را در خصوص IPV را افزایش می دهند ممکن است در کاهش خشونت در روابط بین فردی نقش داشته باشند. تکنیک های بازاریابی اجتماعی و اعلان های خدمات عمومی به عنوان مکانیسم هایی برای اطلاع عموم مردم، از جمله منابع در جامعه ای هستند که از قربانیان خشونت بین فردی حمایت کرده و به عنوان مکانیسم هایی برای جلوگیری از IPV عمل می نمایند. زنان مورد سوء استفاده قرار گرفته و قربانیان تجاوز به صورت ویژه­ای مورد توجه قرار گرفته­اند که باعث کاهش انگ زدن به این قربانیان می شود. رسانه ها همچنین در تبلیغ ارائه ی خدمات به این دسته از افراد جامعه مفید هستند.

از سوی دیگر، تحقیقات در مورد تلویزیون و فیلم های خشونت آمیز، بازی های ویدیویی و موسیقی نشان می دهد که خشونت رسانه ای احتمال رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز را فوراً و طولانی مدت افزایش می دهد. تصور می شود که تأثیر رسانه های جمعی یکی از عوامل متعددی است که در رفتارهای پرخاشگرانه یا خشونت آمیز نقش دارد. لازم به یادآوری است که نوجوانان و بزرگسالان خشن اغلب در دوران کودکی بسیار پرخاشگر بوده و به طور بالقوه دارای رفتارهای خشونت آمیز بوده اند.

بنابراین، تأثیراتی که ممکن است رفتار پرخاشگرانه را در کودکان ترویج دهد، می تواند در نهایت منجر به رفتار خشونت آمیز در بزرگسالی شود.

این امر اهمیت شناسایی عوامل، از جمله خشونت رسانه ای که ممکن است به رفتارهای خشونت آمیز در دوران کودکی کمک کند را نشان می­دهد.

نقش والدین و مراقبان در نظارت بر آنچه بر فرزندانشان می گذرد بسیار مهم است. محیط­های اجتماعی، از جمله محیط های مدرسه، سازمان های مذهبی و انجمن اولیا و مربیان باید به والدین و فرزندان آموزش دهند که چگونه آگاه­تر بوده و از رسانه­ها به صورت سالمی استفاده کنند. از آنجا که ابزارهای فناوری­های جدید در اکثر خانه ها حضور بسیار مهمی دارند، والدین به ابزارهای بهتری برای کمک به آنها در نظارت و اصلاح عادات­ رسانه ای فرزندان خود نیاز دارند. از منظر سیاست، محققان پیشگیری از خشونت باید با محققان رسانه همکاری کنند تا راه هایی برای انتشار راه حل­های مناسب برای کمک به مشکلات اجتماعی و بهداشت عمومی ایجاد نمایند.

Violence

جمعیت

جمعیت یک جامعه می تواند بر احتمال خشونت تأثیر بگذارد. تراکم، فقر و تنوع جمعیتی، به ویژه تنش های نژادی و نژادپرستی آشکار، به افزایش خشونت کمک می کند. علاوه بر این، تصورات فرد در مورد ایمنی در یک جامعه می تواند تحت تأثیر نژادپرستی و شناخت و یادگیری جنایت باشد.

جوامع دارای تراکم جمعیتی بالا می توانند به طور مثبت یا منفی بر خشونت تأثیر بگذارند. ممکن است مناطقی که احساس انسجام دارند میزان جنایت کمتری نسبت به مناطقی با اندازه ی مشابه داشته باشند که فاقد گروه های اجتماعی و فرهنگی برای حمایت از وحدت بین اعضاء هستند.

برخی مناطق پرجمعیت بیش از آنکه احساس انسجام کنند، احساس ناتوانی و درماندگی در جامعه را تجربه می نمایند. کمبود شغل و مشاغل کم درآمد ممکن است منجر به احساس عدم کفایت، یأس و بیگانگی اجتماعی شود. بیگانگی اجتماعی و محرومیت از فرصت ها نیز می تواند منجر به کاهش انسجام اجتماعی و افزایش خشونت شود. ترس و بی تفاوتی ممکن است باعث شود ساکنان جامعه از برقراری تماس اجتماعی منصرف شوند. گوشه گیری و انزوا می تواند باعث ارتکاب جرم شود زیرا بسیاری از ساکنان تصور می کنند که شخص منزوی رفتارهای مشکوک و یا توأم با تهدید و انتقام از سایرین را از خود نشان می­دهد.

جوانان اغلب سعی می کنند با ایجاد گروههایی با احساس ناتوانی خود مقابله کنند. نوجوانان نیز به خاطر ایمنی که به اعتقاد آنها تشکیل یک باند یا گروه تأمین می کند به آن ها ملحق می شوند.

یکی از قوی ترین پیش بینی کننده های خشونت جدی در دوران نوجوانی، مشارکت با همسالان بزهکار است.

سایر عوامل خطرساز مهم برای حضور در گروهها عبارتند از: فقر شدید، محله های شلوغ، سطوح بالای درگیری خانوادگی و نگرش های مطلوب نسبت به رفتارهای ضد اجتماعی. تعدادی از این افراد جوان سعی کرده اند با احساسات خود با جنایت علیه مردم و اموال آن­ها مقابله کنند تا سرخوردگی خود را برطرف سازند. در بسیاری از شهرها، این گروه ها بسیار مخرب بوده اند. از طریق تلاش های بسیج جامعه، برنامه های پیشگیری اولیه برای مقابله با محرومیت از حقوق جوانان و خشونت های گروهی تدوین شده است.

ممکن است سایر مناطق پرجمعیت با نوعی سردرگمی مشخص شوند که منجر به تجزیه و بی نظمی می شود. ممکن است این مناطق دارای جمعیت گذرا با سرمایه گذاری فیزیکی یا احساسی محدود در جامعه باشند. عدم نگرانی جامعه اجازه می دهد تا جنایت و خشونت کنترل نشود و ممکن است به یک هنجار برای منطقه تبدیل شود. همچنین با افزایش جرم و جنایت، افرادی که قادر به حرکت هستند از منطقه خارج می شوند. این باعث از هم پاشیدگی جامعه می شود زیرا ساکنان ترک شده اغلب قادرترین اعضای جمعیت هستند.

پتانسیل خشونت نیز در بین جمعیت های بسیار متنوع، افزایش می یابد. تفاوت در سن، وضعیت اقتصادی اجتماعی، قومیت، مذهب یا سایر ویژگی های فرهنگی نیز ممکن است ثبات جامعه را مختل کنند.در گروه­های بسیار متفاوت ممکن است که ارتباط مناسبی میان اعضاء برقرار نشود و یکدیگر را نپذیرفته و درک نکنند. بسیاری از این گروه ها نسبت به یکدیگر دارای رفتار خصمانه و متخاصم می شوند. هر گروه ممکن است گروه دیگر را متفاوت و مناسب برای خود نبیند. گروه­های دیگر ممکن است سبب ناامیدی، خشم و ترس های دیگران شود. نژادپرستی و تضاد طبقاتی نمونه هایی از علل عمده فروپاشی جامعه است که منجر به یک دور باطل از عدم صداقت، بی اعتمادی و نفرت می شود.

خشونت

امکانات اجتماعی

جوامع از نظر منابع و امکاناتی که در اختیار ساکنین قرار می دهند، متفاوت هستند. برخی از آنها مکانهای مطلوب تری برای زندگی، کار و تشکیل خانواده داشته و امکاناتی دارند که می توانند از پتانسیل آنها برای جنایت و خشونت بکاهند مانند امکانات تفریحی از جمله زمین بازی، پارک ها، استخرهای شنا، سالن های سینما و زمین های تنیس و در نتیجه مکان های اجتماعی قابل قبولی را برای تخلیه انواع احساسات، از جمله پرخاشگری فراهم کنند. برعکس، جوامع محروم فاقد بسیاری از منابع اجتماعی و اقتصادی برای توسعه و حفظ سازمان های امن هستند. کارفرمایانی که اشتغال و خدمات ارائه می دهند به نظر می رسد که کمتر در مناطق فقیرتر فعالیت کنند. بنابراین، مؤسسات اساسی مانند فروشگاه ها، بانک ها، کتابخانه ها و امکانات تفریحی که هم فرصت های شغلی و هم خدمات اجتماعی را ارائه می دهند در جوامع محروم کمتر رایج هستند.

اگرچه نبود چنین امکاناتی می تواند احتمال خشونت را افزایش دهد، اما حضور آنها به تنهایی مانع از بروز خشونت یا جنایت نمی شود. این تسهیلات به منزله منابعی هستند که ساکنان می توانند برای لذت، برطرف سازی نیازهای شخصی و توسعه ی گروهی از آنها استفاده کنند. آشنایی با عوامل مؤثر بر خشونت جامعه یا احتمال وقوع خشونت، پرستاران را قادر می سازد تا در مورد آن­ها آگاهی کسب نموده و بر اساس آن مداخله کنند. وظیفه پرستار است که با شهروندان و سازمانهای جامعه برای اصلاح یا بهبود نقایص همکاری کند.

برای مشاهده متن کامل به نرم افزار آموزش جامع پرستاری مرهم مراجعه نمایید.