بحران در خانواده

عبارتست از واژگونی یا عدم تعادل در وضعیت ثابت و پایدار که در آن روش های حل مشکل مؤثر نیستند. شخص در این زمان احساس می کند که در گذشته قادر به حل مشکل بوده امّا شرایط جدید باعث ایجاد اشکال در حل مسایل و یا استراتژی های تطابق فرد شده و حالت تعادل او را بر هم می زند.

انواع بحران در خانواده

۱. بحران تکاملی یا انتقالی:

در زمانی است که فرد از یک مرحله به مرحله دیگر می رود و طی انتقال های طبیعی فرایند تکامل اتفاق می افتد. تطابق موفقیت آمیز با بحران تکاملی باعث انتقال فرد به سطح تکاملی بعدی می شود. علت بروز این بحران همراه با تغییرات فیزیولوژیک بر مبنای نظریه ی تغییر یافتن نقش فرد در مرحله ی جدید است. وقتی نقش فرد دچار تغییر می شود، جایگاه فرد در سیستم تغییر کرده و رفتار او بر اساس نقش اش دچار تغییر می گردد و بحران تکاملی زمانی اتفاق می افتد که فرد قادر نباشد تغییر نقش مناسب را براساس مراحل رشد و تکامل خود پیدا کند. او سه دلیل عمده را برای عدم سازگاری یک فرد با نقش خود ذکر می کند که عبارتند از:

  • ناتوانی فرد در برخورد با نقش اصلی خود. فرد در این رابطه باید دارای یک مدل و الگو برای ایفای نقش خود باشد.
  • عدم ارتباط مناسب با دیگران. در این زمان فرد بی کفایت و فاقد مهارت لازم است و گمان می کند که به اهداف مورد نظر نخواهد رسید و در فرایند زندگی دستخوش مشکلات می شود.
  • طرد شدن به وسیله ی دیگران. فرد گمان می کند که اگر این نقش را بپذیرد به وسیله ی دیگران طرد خواهد شد. به عنوان مثال نوجوانان در مراحل و رشد و تکامل یک حرکت انتقالی دارند و به همین دلیل نه در میان کودکان و نه در میان بزرگسالان جای دارند.
نکاتی پیرامون بحران در خانواده
نکات:
  • بحران های تکاملی قابل پیش بینی هستند به همین دلیل عوارض و مشکلات عاطفی و رفتاری ناشی از آن ها کمتر است.
  • عوامل زیادی مانند مکانیسم های دفاعی – خصوصیات شخصیتی فرد و سیستم های حمایت کننده در چگونگی مرحله بلوغ، ازدواج، حاملگی، تولد فرزند در مقابله با بحران مؤثر می باشند.
  • مهم ترین بحران های تکاملی عبارتند از میانسالی، یائسگی و بازنشستگی

۲. بحران موقعیتی:

بحرانی وسیع است و ممکن است الزاما بخشی از زندگی طبیعی فرد را در بر گیرد. اغلب ناگهانی و غیر منتظره و تأسف بار بوده و بیش از ظرفیت و توان فرد و غالبا تهدید کننده ی او است. اهداف زندگی فرد را به تعویق می اندازد و باعث ایجاد فشار، اضطراب و رنج فراوان می شود. اغلب لاینحل بوده و ممکن است از بحران های گذشته منشأ بگیرد. بحران های موقعیتی عبارتند از :

  • حوادث طبیعی  نظیر سیل و زلزله
  • جنگ
  • جدایی
  • طلاق
  • ترک والدین
  • مرگ یکی از والدین
  • از دست دادن شغل
  • از دست دادن ارزش های اجتماعی
  • تغییر شغل
  • بیماری و بستری شدن
  • تغییر محل زندگی

۳. بحران تکاملی – وضعیتی:

بحرانی غیر قابل پیش بینی و حادثه مخاطره انگیزی است که در انتقال از یک مرحله تکاملی به مرحله دیگر روی می دهد. در این زمان شخصی که به طور طبیعی می توانست وظیفه ی تکاملی خود را انجام دهد ممکن است بحران موقعیتی را نیز تجربه کند. مثلا ًجوانی که شروع به کار کرده به طور ناگهانی به دنبال حادثه ای فلج می شود. عکس العمل نسبت به بحران به طور کلی واکنش ها نسبت به بحران عبارتند از : احساس گناه، شرمساری، اضطراب، افسردگی، اشکال در قضاوت تمرکز، سردرد، اختلال گوارش و اشتها

  • بحران بودن یا نبودن حوادث مشابه بستگی به شخص و شرایط محیطی موجود داشته و پاسخ افراد وابسته به شخصیت، برداشت ها و شیوه های مقابله و شرایط اجتماعی از قبیل منابع مالی یا امکان دستیابی به حمایت دیگران دارد.
نکاتی پیرامون بحران در خانواده

واکنش فرد نسبت به بحران دارای ۴ مرحله به شرح زیر است:

۱.مرحله ی شوک: در این مرحله فرد احساس درماندگی، اضطراب و ترس می کند. تفکر و رفتار فرد سازمان یافته نیست و قادر به برنامه ریزی نیست همچنین در قضاوت اختلال پیدا می کند. واکنش های فیزیولوژیکی که در این مرحله بروز می کند عبارتند از: کاهش فشار خون، کاهش درجه حرارت بدن و نقصان حس، ضعف شدید، رنگ پریدگی، تعریق، افزایش ضربان قلب و تنفس سریع بروز می کنند. در این مرحله فرد از لحاظ اجتماعی قادر نیست کارهای متناسب انجام دهد و به تدریج منزوی و گاهی بیش از حد فعال می شود. مرحله شوک گذرا بوده و شاید چند ساعت یا چند روز طول بکشد.

زمانی که فرد بحران زده قادر باشد که مسأله را بشناسد و یا بگوید که چه اتفاقی افتاده با واقعیت موجود برخورد می کند و به مرحله دوم بحران می رسد.

۲.مرحله ی دفاعی: در این مرحله فرد سعی می کند مانند گذشته راه های حل مشکل را که موفقیت آمیز بوده به کار گیرد و خودش را با وضعیت جدید تطبیق دهد امّا از اضطراب و ناراحتی اش کاسته نمی شود و احساس می کند که به شدت ناراحت و ناموفق است. ممکن است فرد مسأله را بار دیگر تفسیر کند که اغلب تفسیری غیرواقعی انجام می دهد.

فرد از واقعیات موجود فرار کرده و یا آن را به دیگران نسبت می دهد. در این زمان فرد بحران زده به درون خود پناه می برد، گوشه نشینی اختیار می کند، واقعیت را نپذیرفته و انکار می کند و به خیالبافی می پردازد و دچار گیجی و بی تفاوتی، یا در بعضی اوقات دچار خونسردی و بی خیالی می شود. فرد همه چیز را سرکوب کرده و در صدد عادی جلوه دادن اوضاع است. در مقابل پیشنهادات دیگران مقاوم است و فعالیت های روزمره را نمی تواند با کفایت انجام دهد.

این مرحله بسته به نوع بحران ممکن است کوتاه مدت با طولانی مدت باشد. معمولاً در این مرحله انکار مکانیسمی است که به کار گرفته می شود و توأم با آن فرد ممکن است از دلیل تراشی، جابجایی و برون فکنی استفاده کند.
نکاتی پیرامون بحران در خانواده

۳.آگاهی از موقعیت بحرانی: این مرحله به تدریج در فرد ایجاد می شود و فرد سعی می کند تا به خوبی بحران را حل کند. اضطراب و استرس او هنوز موجود است و واقعیت موجود فرد را خسته و عصبی می کند و به دنبال آن افسردگی، بی قراری، غم و اندوه فراوان و پایین بودن اعتماد به نفس پیش می آید. به تدریج فرد قادر می شود راه حل مناسب برای حل بحران را برنامه ریزی کند و نهایتا این احساس را دارد که در رسیدن به اهدافش ناموفق است.

۴.حل مشکلات و تطبیق: زمانی اتفاق می افتد که شخص بحران را بشناسد. در این مرحله موفق به حل مشکلات شده و احساس اش نسبت به موقعیت مشکل تغییر می کند و حس می کند به عواطفش غلبه نموده است و کم کم احساسات فرد در مورد هماهنگی با دیگران تصحیح می شود و رضایت او در حل مسأله حاصل می شود و همین مسأله باعث کاهش اضطراب وی می گردد لذا برنامه ریزی می کند و از منابع مؤثر برای حل مشکلات خود استفاده می کند.

در این مرحله فرد از لحاظ فیزیکی فعالیت هایش افزایش یافته و از لحاظ اجتماعی روابط انسانی او بهبود یافته و نقش های خود را پیدا می کند. اگر در این مرحله فرد تصویر ذهنی درستی از خود نداشته باشد بحران تنها به صورت موقت حل شده یا به طور کلی حل نمی گردد و علایمی از نوروزها، سایکوزها و ناتوانی های اجتماعی و عدم تطابق در فرد بحران زده باقی می ماند.

مداخله در بحران

هدف از مداخله کمک سریع به شخص، خانواده یا جامعه است تا مشکل را حل کنند. طول مدت بحران با مداخله یا بدون مداخله ۶-۴ هفته است.

ارزیابی فرد بحران زده:

پرستار باید به اندازه کافی در جمع آوری اطلاعات سرعت عمل داشته باشد و نکات ذیل را مورد توجه قرار دهد:

  • سطح اضطراب و احساس فرد نسبت به بحران
  • بررسی چگونگی درک فرد نسبت به موضوع با طرح سؤالاتی نظیر آیا ادراک مختل شده یا خیر؟ حافظه با خاطراتش چگونه است؟ آیا فرد می تواند مشکل گشایی کند؟
  • بررسی وجود هر نوع علایم اعم از فیزیکی یا روانی را در فرد بحران زده
  • بررسی امکان خودکشی در فرد
  • بررسی موقعیت معمولی زندگی فرد با سوالاتی مانند آیا نظافت کرده است؟ از کودکان چگونه نگهداری می کند؟
  • بررسی چگونگی موقعیت شغلی فرد
  • بررسی چگونگی موقعیت اجتماعی و روابط اجتماعی فرد
  • بررسی چگونگی طرز برخورد او با بحران در گذشته و آگاهی از میزان اختلال توسط بحران در زندگی روزمره فرد
  • آگاهی از توانایی کار کردن فرد بحران زده. آیا فرد توانایی فیزیکی یا روانی کار کردن را دارد؟
  • بررسی اثر عدم تعادل وی بر دیگران
  • بررسی اضطراب دیگران

مرحله دوم تشخیص مشکل است. مرحله سوم برنامه ریزی که باید راه حل مناسب انتخاب شود

مداخله یا اجرا:

فرد در بحران ها به طور موقت، دچار عدم تعادل روانی شدید می شود و تلاش می کند به هر نحوی ممکن مشکل پیش آمده را از بین ببرد و تعادل خود را بازیابد. واکنش های فرد عبارتند از: فشارهای جدایی، مشغولیات فکری و تصور درباره فردی که از بین رفته، بروز احساس گناه و تقصیر، از دست دادن فعالیت های عادی روزانه. بعضی از افراد که تظاهرات عادی به واکنش غم را نشان نمی دهند دچار واکنش های مرضی می شوند. کمک رسانی به جا و مناسب به افراد بحران زده باعث سرعت در پیدایش تعادل روانی، جلوگیری از اختلالات روانی و عاطفی شدید و حتی جلوگیری از انتقام جویی و بدبینی نسبت به دیگران می شود.

دخالت در بحران های زندگی، در حقیقت نوعی پیشگیری ثانویه است که با تشخیص فوری بحران و درمان زودرس، قطعی و موثر جهت کم کردن دوران بیماری همراه است . باید سعی شود اشخاصی را که در معرض خطر هستند از قبل طوری آماده کنند که در مواجه با مشکلات و بحران ها دچار واکنش های شدید روانی نشده و در واقع روش پیشگیری اولیه را به کار ببرند. مثلا خانمی که ازدواج می کند یا حامله می شود یا افرادی که بازنشسته می شوند با مراحل بلوغ یا یک دوران بحران را می گذرانند، در معرض خطر هستند.

اهداف مداخله در بحران:

  1. کم کردن فشارها و استرس های به وجود آمده
  2. حمایت و قدرت بخشیدن در به کارگیری توانایی ها و شایستگی ها برای مبارزه با بحران
  3. البته روش های فوق یک روش درمانی قاطع نیست بلکه باعث تسکین و آرامش به طور موقت و جلو گیری از خطرات بعدی می شود.
نکاتی پیرامون بحران در خانواده

اقدامات پرستاری

  • استفاده از داروها: به شکلی که وابستگی ایجاد نکند و اگر استفاده نشود بهتر است.
  • اشتغال حواس
  • کمک به مددجو جهت مواجه با بحران. به این منظور باید درباره بحران با او بحث و گفتگو کرد.
  • کمک به مددجو جهت بیان احساسات به طور باز چراکه احساسات سرکوب شده می تواند مضر باشد و ایجاد فرصت برای بحث و گفتگو درباره آنها باعث کاهش تنش می گردد
  • ندادن قوت قلب کاذب  به مددجو
  • داشتن افکار مثبت: آوردن مثال از دیگران و توانایی آن ها در شکست بحران
  • کسب آگاهی و دادن اطلاعات به افراد
  • تماس با فردی که قبلا چنین تجربه ای را داشته است مثل عمل جراحی.
  • کمک به فرد بحران زده در مراقبت از خود (غذا، بهداشت فردی و …)
  • تغییر سبک زندگی
  • تماس جسمانی با فرد، لمس کردن و برقراری ارتباط. برای برقراری ارتباط با فرد بحران زده، ارایه اطلاعات غیر دستوری مناسب تر است.
  • انجام اقدامات برای کنترل استرس شامل: دادن آگاهی و اطلاعات، گوش کردن به موسیقی، تنفس عمیق، شبیه سازی، آرام سازی

ارزشیابی

  1. آیا مددجو به وضعیت اولیه خود برگشته است؟
  2. آیا مددجو تعادل خود را به دست آورده است؟
  3. آیا روش های حل مشکل در مددجو مؤثر بوده است؟ در ادامه به سه مورد از عوامل بحران زا شامل معلولیت ، طلاق و اعتیاد پرداخته می شود.

برای مشاهده متن کامل به نرم افزار آموزش جامع پرستاری مرهم مراجعه نمایید.

نکاتی پیرامون بحران در خانواده