مداخله در بحران
- مهر ۲۸, ۱۴۰۰
- بدون دیدگاه
- 959 مشاهده
مداخله در بحران
بحران[۱] یک نقطه عطف در زندگی یک فرد است که پاسخ عاطفی طاقت فرسایی را ایجاد می کند. افراد وقتی با برخی شرایط زندگی یا استرس زا روبرو می شوند که نمی توانند با استفاده از مهارت های مقابله ای مرسوم، خود را به طور مؤثر کنترل کنند، دچار بحران می شوند. کاپلان (۱۹۶۴) مراحل بحران را شناسایی کرد: (۱) فرد در معرض فشار روانی قرار می گیرد، اضطراب را تجربه می کند و سعی می کند به روشی عادی با آن کنار بیاید. (۲) اضطراب هنگامی افزایش می یابد که مهارت های مقابله ای عادی بی اثر باشد. (۳) فرد تمام تلاش خود را برای مقابله با عوامل استرس زا، از جمله تلاش برای روش های جدید مقابله را انجام می دهد. (۴) هنگامی که تلاش های مقابله ای با شکست روبرو می شود، فرد عدم تعادل و پریشانی قابل توجهی را تجربه می کند.
بحران ها در پاسخ به موقعیت ها و حوادث مختلف زندگی رخ می دهند و به سه دسته تقسیم می شوند:
۱- بحران های بلوغ که بعضاً بحرانهای رشد نیز نامیده می شوند، از وقایع قابل پیش بینی در روند عادی زندگی هستند. مانند خروج از خانه برای اولین بار، ازدواج، بچه دار شدن و شروع شغلی.
۲- بحران های موقعیتی حوادث پیش بینی نشده یا ناگهانی هستند که سلامت فرد را تهدید می کنند. مانند مرگ یکی از عزیزان، از دست دادن شغل و بیماری جسمی یا روحی در فرد یا اعضای خانواده.
۳- بحران های اتفاقی که بعضاً بحران های اجتماعی نیز خوانده می شوند. شامل بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله یا طوفان، جنگ، حملات تروریستی، شورش ها و جنایات خشن مانند تجاوز جنسی یا قتل می شود.
توجه داشته باشید که همه رویدادهایی که منجر به بحران می شوند ماهیتاً «منفی» نیستند. رویدادهایی مانند ازدواج، بازنشستگی و زایمان، اغلب برای فرد مطلوب است اما هنوز هم ممکن است چالش های طاقت فرسایی را به همراه داشته باشد. آگیلرا (۱۹۹۸) سه عاملی که فرد در بحران به آن ها نیاز دارد را درک فرد از واقعه، در دسترس بودن حمایت های عاطفی و در دسترس بودن مکانیسم های مقابله ای کافی معرفی کرد.
جهت مطالعه بیشتر درباره موضاعات مرتبط با این مقاله، می توانید مقالات زیر را مطالعه نمایید.
بحران = خود محدود کننده
بحران به عنوان خود محدود کننده توصیف می شود. یعنی بحران معمولاً تنها ۶-۴ هفته وجود دارد. در پایان آن زمان، بحران به یکی از سه روش پیش رو حل می شود. در دو مورد اول، فرد یا به سطح کارکرد دقیق خود برمی گردد یا در سطح بالاتری شروع به فعالیت می کند. هر دو این رفتارها نتایج مثبتی برای فرد خواهند داشت. در روش سوم عملکرد فرد در سطحی کمتر از عملکرد دقیق تثبیت می شود که نتیجه ای منفی برای فرد است. نتایج مثبت زمانی محتمل هستند که مسئله (پاسخ به بحران و رویداد یا مسئله پرتحرک) به طور واضح و کامل مشخص شود. به همین ترتیب، مداخله زود هنگام با نتایج بهتری همراه است.
افرادی که دچار بحران می شوند معمولاً پریشان هستند و احتمالاً برای ناراحتی خود کمک می گیرند. آنها آمادگی یادگیری را داشته. و حتی مشتاقانه سعی می کنند مهارت های جدید کنار آمدن را به عنوان راهی برای رفع ناراحتی خود امتحان کنند. این زمان، یک موقعیت ایده آل برای مداخله بوده که احتمالاً موفقیت آمیز است.
مداخله در بحران شامل انواع تکنیک های مبتنی بر ارزیابی فرد است. مداخلات راهنما برای ارزیابی وضعیت سلامت فرد و ارتقا-حل مسئله، مانند ارائه ی اطلاعات، دانش یا معانی جدید به فرد طراحی شده است. افزایش آگاهی از شخص، با ارائه ی بازخورد درباره ی رفتار و با ارائه ی پیشنهادات یا دوره های عملی، رفتار وی را هدایت می کند. هدف از مداخلات حمایتی رسیدگی به نیازهای فرد برای درک همدلانه، مانند تشویق فرد به شناسایی و بحث در مورد احساسات، خدمت به شخص و تأیید ارزش شخصی او است. تکنیک ها و استراتژی هایی که شامل تعادل این نوع مداخلات مختلف است، مؤثرترین تکنیکها هستند.
برای مشاهده متن کامل به نرم افزار آموزش جامع پرستاری مرهم مراجعه نمایید.
[۱]-Crisis