معرفی طیف وسیعی از مراکز روان درمانی (قسمت اول)
- آذر ۹, ۱۴۰۰
- بدون دیدگاه
- 925 مشاهده
مراکز روان درمانی
مراقبت های بهداشت روان در ۵۰ سال گذشته دستخوش تغییرات اساسی شده است. قبل از دهه ۱۹۵۰، در مراکز بزرگ روان درمانی بهترین راهکار در دسترس برای افراد مبتلا به بیماری روانی مزمن و مداوم برخورد انسانی بود و بسیاری از آنها ماه ها یا سال ها در چنین مراکزی اقامت داشتند. معرفی داروهای اعصاب و روان در دهه ۵۰ میلادی امید جدیدی را برای موفقیت در درمان علائم بیماری روانی در میان جامعه ی درمانی زنده نمود.
در دهه ۷۰ میلادی تمرکز بر حقوق بیمار و تغییر در قوانین تعهد، منجر به خلع نهاد سازی و دور جدیدی از درمان شد. مؤسسات نمی توانستند مراجعینی را که دارای بیماری روانی هستند به طور نامحدود نگه دارند. و درمان با کمترین محدودیت به یک اصل راهنما و به عنوان حق بیمار تعریف شد. و بیمارستان های بزرگ دولتی از نگهداری طولانی مدت بیماران منع شدند. هدف از درمان در جامعه، جایگزینی آن ها با مراقبت های طولانی مدت از بیماران در بیمارستان های دولتی بود. امروزه افراد مبتلا به بیماری روانی، در شرایط مختلفی تحت درمان قرار می گیرند. در این مقاله طیف وسیعی از مکان های درمانی موجود برای مبتلایان به بیماری روانی و برنامه های توانبخشی روانپزشکی که برای تأمین نیازهای آن ها تهیه شده است، توصیف می شوند.
می توانید جهت مطالعه بیشتر درباره موضاعات مرتبط با این مقاله، مطالب زیر را مطالعه نمایید.
- پرستاری روانپزشکی
- آشنایی با پرستاری بیماری های روان
- صفر تا صد پرستاری بهداشت روان
- همه چیز درباره پرستاری روان
محیطِ درمانی
درمان بستری در بیمارستان
در دهه ۸۰ میلادی بستری کردن بیماران مبتلا به بیماری های روانی در بیمارستان به عنوان روش اصلی درمان بود. یک واحد روانپزشکی معمولی بر گفتار درمانی یا تعاملات یک به یک بین ساکنان و کارکنان تاکید داشت و محیط درمانی به معنای کل محیط و تأثیر آن در درمان بیمار محسوب می شد. تعاملات فردی و گروهی بر اعتماد، افشای خود توسط بیمار برای کارمندان و دیگران و مشارکت فعال در گروه ها متمرکز بود. درمان مؤثر در این محیط به اقامت طولانی مدت احتیاج داشت. زیرا مراجعین دارای شرایط پایدارتر، به پشتیبانی و حمایت از مراجعه کنندگان دارای شرایط حادتر که به تازگی پذیرفته شدهبودند، کمک می کردند.
در دهه ۹۰ میلادی اقتصاد مراقبت های بهداشتی به طرز چشمگیری تغییر کرد و مدت اقامت در بیمارستان ها به چند روز کاهش یافت.
امروزه واحدهای بستری باید ارزیابی سریع، تثبیت علائم و برنامه ریزی ترخیص را انجام دهند. و اهداف را به سرعت تحقق بخشند. یک رویکرد چند رشته ای بیمار مدار برای اقامت کوتاه مدت ضروری است. پزشکان به مراجعین کمک می کنند که علائم را تشخیص دهند، مهارت های مقابله ای را شناسایی کرده و برای ترخیص مورد حمایت قرار گیرند. هنگامی که بیمار ایمن و در وضعیتی پایدار قرار دارد، پزشکان و بیمار مسائل طولانی مدت را برای درمان سرپایی بیمار تشخیصداده و دنبال کنند.
برخی از واحدهای بستری، دارای یک درب ورودی قفل شده هستند و به منظور ورودو خروج کارکنان، به آنهاکلید داده شده است. این وضعیت مزایا و معایبی دارد. پرستاران دارای مزیت ایجاد حفاظت در برابر «دنیای خارج» و در یک محیط امن و ایمن هستند و معایب اصلی این روش ایجاد محدودیت یا وابستگی به بیمار و تأکید بر اقتدارگرایی کارکنان در برابر بیماران است.
مراجعینی که اقامت کوتاه مدت دارند[۱]
برنامه ریزی برای اقامت کوتاه مدت در بیمارستان می تواند به اندازه بستری طولانی مدت در بیمارستان مؤثر باشد. بیمارانی که روزهای کمتری را در بیمارستان می گذرانند از طریق پیگیری بیشتر برنامه های درمانی و فعالیت بیشتر برای درمان، عملکرد اجتماعی بهتری نسبت به بیمارانی که مدت طولانی در بیمارستان بستری شده اند خواهند داشت. با این حال تمایل به این روند از اقامت در بیمارستان و استفاده از گزینه های دیگر به جای بستری شدن طولانی مدت کم است. گاهی اوقات مراجعینی که دچار بحران هستند در بخش اورژانس بیمارستان (روشی که به عنوان روش شبانه روزی معروف است) می مانند به این امید که این بازه زمانی به فرد اجازه دهد از پذیرش جلوگیری کند و یا بتواند از خدمات با شدت کمتری بهره مند شود.
مراجعین طولانی مدت[۲]
مراجعین با اقامت طولانی مدت افرادی با بیماری روانی شدید و مداوم هستند که علی رغم تأکید فعلی بر کاهش اقامت در بیمارستان همچنان به خدمات مراقبت حاد نیاز دارند. این گروه از بیماران شامل مراجعینی است که قبل از غیر قانونی سازی اقامت طولانی مدت در بیمارستان بستری شده اند و علی رغم تلاش برای استقرار آن ها در جامعه، متاسفانه در بیمارستان بستری هستند. همچنین شامل مراجعینی است که علی رغم تلاش برای به حداقل رساندن اقامت در بیمارستان برای مدت طولانی به طور مداوم در بیمارستان بستری شده اند.
مراجعینی که رفتارهای مشکل آفرین دارند همچنان با مقاومت مردم رو به رو بوده و به عنوان مانعی در جهت استقرار موفق این افراد در محیط های اجتماعی شماخته می شود. یک رویکرد جدید برای کار با مراجعین طولانی مدت، ایجاد واحدی در داخل بیمارستان یا در مجاورت آن است، به گونه ای طراحی آن بیشتر حالت خانگی و کمتر اداری داشته باشد.
مراجعینی که تشخیص دوگانه (دو بیماری همزمان) دارند معمولاً بیشتر از بیمارانی که فقط تشخیص بیماری روانی دارند نیاز به بستری در بیمارستان دارند. تشخیص دوگانه را اغلب در مورد مراجعینی می گویند که دارای یک بیماری روانی و همچنین سوء مصرف مواد مخدر هستند. این اصطلاح همچنین ممکن است به مراجعینی که دارای بیماری روانی و تشخیص ناتوانی در رشد یا ناتوانی عقلی هستند نیز اطلاق شود. درمان مراجعینی که تشخیص دوگانه دارند اغلب به دلیل مشکلات پیچیده تری که در اثر دو تشخیص مختلف وجود دارد دشوارتر است. آن ها میزان بیشتری از عدم پایبندی به درمان و نتایج ضعیف تر طولانی مدتی را دارند. برای تشخیص های دوگانه، مراقبت های یکپارچه به جای مراقبت های جداگانه توصیه می شود.
مدیریت بیمار خاص
مدیریت بیمار خاص یا مدیریت مراقبت به صورت موردی، یک مفهوم مهم در هر دو بخش بستری و جامعه است. مدیریت افراد خاص معمولاً بر عهده ی پرستاران یا مددکاران اجتماعی است.چون آنان بیمار را از زمان پذیرش تا ترخیص مورد حمایت خود قرار دادهاند. و به عنوان رابط بین بیمار و منابع جامعه و مراقبین در منزل عمل می کنند.
برنامه ریزی ترخیص
یک مفهوم مهم در هر محیط درمانی بستری، برنامه ریزی ترخیص است. حمایت های زیست محیطی مانند مسکن، حمل و نقل، دسترسی به منابع و خدمات جامعه برای برنامه ریزی موفقیت آمیز ترخیص بسیار مهم است. برنامه های ترخیص که بر اساس نیازهای خاص بیمار از جمله مدیریت مصرف دارو، آموزش، قرارهای سرپایی به موقع و پیگیری تلفنی انجام می شوند احتمال موفقیت بالایی دارند. در حقیقت کفایت برنامه های ترخیص پیش بینی کننده ی بهتری نسبت به شاخص های بالینی مانند تشخیص های روانپزشکی برای مدت زمان باقی ماندن فرد در جامعه است.
موانع برنامه ریزی موفقیت آمیز ترخیص شامل سوء مصرف الکل و مواد مخدر، رفتار مجرمانه یا خشونت آمیز، عدم رعایت رژیم های دارویی و افکار خودکشی به دلیل در دسترس نبودن خدمات مناسب پس از ترخیص است. در نتیجه این افراد سریعتر و بیشتر از افرادی که برنامه ترخیص بهتری دارند مجددا بستری می شوند. با این حال اگر بیمارها از برنامه معین پیروی نکنند، برنامه های ترخیص نیز نمی توانند موفقیت آمیز باشند. اگر مراجعین در ارتباط با خدمات سرپایی احساس خوبی نکنند یا این خدمات مفید و یا با ارزش تلقی نشوند. حضور در قرار ملاقات ها یا مراجعات بعدی را ادامه نمی دهند. برای موفقیت در طرح ترخیص توجه به عوامل روانی اجتماعی که موجب رفاه بیمار می شود. ترجیح وی برای خدمات پیگیری، خانواده و آشنایی با ارائه دهندگان خدمات سرپایی بسیار مهم است.
یکی از مؤلفه های های اساسی برنامه ریزی ترخیص، پیشگیری از عود یا تشخیص زود هنگام عود بیماری است.
آموزش در مورد عود مجدد بیماری شامل حال بیمار و خانواده یا افراد مهم دیگر است. مداخلات شامل آموزش علائم، تداوم خدمات و ایجاد ساختار روزانه است. مراجعین و خانواده هایی که می توانند علائم عود قریب الوقوع را تشخیص دهند و به دنبال کمک بروند یا در قرارهای دوره ای شرکت می کنند و یک برنامه روزانه از فعالیت ها و مسئولیت ها را دارند، نیاز کمتری به بستری شدن مجدد دارند.
برای مشاهده متن کامل به نرم افزار آموزش جامع پرستاری مرهم مراجعه نمایید.
[۱]-Short-Stay Clients
[۲]-Long-Stay Clients